دعا کردم تو را
بازم با چشمی که نخوابیده...
(محمد حاجی زاده)
.....................................................
دعا کردم تو را
در نیمه های شب تنهایی ام
.
دلم را سپردم به دعای سحری
که صدای هق هق ام را شنواست
.
چشمم از بی تابی تو خواب ندیده
چشمم همچو دستانم رو به سوی آسمان امید
تو را دعا می کند
تو را که عزیز تر از جانی.
دل نوشته ی باران
بایست دعا کرد که سرچشمه نجوشد
مستی نبود غایت تأثیر تو باید
دیوانه شود هر که شراب تو بنوشید
مستوری و مست تو به یک جامه نگنجد
به به مسی عزیزم خیلی قشنگ بود مرسی قشنگم
بوووووووووووس محکم و خوشمل به روی ماهت و دل مهربونت