ترنم باران

بوی شعر... بوی نم خاک هوای تو... مستم کرده است. غزل های شعرم... تو را می سرایم... با ترنم بارانی تازه.

ترنم باران

بوی شعر... بوی نم خاک هوای تو... مستم کرده است. غزل های شعرم... تو را می سرایم... با ترنم بارانی تازه.

شب دلتنگی

شبها دلتنگی کنارم می نشیند

و تنهایی طعنه ی رفتنت را به دلم نهیب می هد.


غم دستم را می گیرد...

و اشک بوسه ای بر گونه ام می زند.


دلم ضجه ی این همه درد را

در سکوت و تنها اشک دم می دهد.


خودم را به سکوت محکوم کرده ام!


نگاهم را از تو می گیرم...


نکند غم

چشمانم را رسوا کند؟!


دل نوشته ی باران


92/2/30

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد