در باغچه حیاط خانه مان
گلهای یاس
عطر تو را می دهند
عطرت را تا کوچه های تنگ و پیچ در پیچ عشق پراکنده اند
هر روز صبح
به یاد تو پنجره ها را
رو به باغچه ی سبز عشق باز می کنم
تا صبحم را با عطر مشام تو آغاز کنم
و روحی تازه بیابم
هر روز به نظاره ی گلهای یاس می نشینم
و با سر انگشتانم دست نوازش عشق را
بر سر گلهای یاس می کشم
زیرا گلهای یاس با غچه مان
یاد و خاطره تو را
در قلب و ذهنم تداعی می کند
تو به سان گل یاس خوشبوی بهاری
مشامت را به رخ نسیم دلم می کشانی
گل یاس خوشبوی کمیاب من
تو را هر روز می بویم
تا مشامت را که نشان وجودت است را
تا اعماق قلبم احساس کنم
می بویم تو را
ای گل یاس کمیاب من.
دل نوشته ی باران