ترنم باران

بوی شعر... بوی نم خاک هوای تو... مستم کرده است. غزل های شعرم... تو را می سرایم... با ترنم بارانی تازه.

ترنم باران

بوی شعر... بوی نم خاک هوای تو... مستم کرده است. غزل های شعرم... تو را می سرایم... با ترنم بارانی تازه.

لب کارون

  

    

 

  لب کارون و آغوش پر مهر جنوب... 

  

  به انتظار تو نشسته اند 

 

  که قدم نهی بر خاک سرخ قلب مردمان چشم انتظار.

 

  ای عزیزتر از جانم... 

  چه زیباست آن شکوفه لبخندت  

 

  و امواج پر مهر نگاهت 

 

  چه زیباست آن دم که دستان پر عشقت 

 

  دستان خسته و پر اشتیاق مرا می فشارد.

 

  نمیدانی !...

 

  که تمام شکوفه های احساسم گل کرده. 

 

  کارون نحیف و خروشان از انتظار... 

 

  پیراهن نگاه چروک امواج مهر تو را به تن کرده.

 

  زمین خشکیده ی قلبم...  

 

  با بارش مهربانی ات جانی تازه گرفته. 

 

  این دل نوشته تقدیم به مامان زهره جونم (خانم حاجیان) که با حضور پر مهرش مهمان خانه ی 

   

  دلهای ما شد. و شهرمان را با قدم های مهربانی اش گل باران کرد.   

 

 

  دل نوشته ی باران