ترنم باران

بوی شعر... بوی نم خاک هوای تو... مستم کرده است. غزل های شعرم... تو را می سرایم... با ترنم بارانی تازه.

ترنم باران

بوی شعر... بوی نم خاک هوای تو... مستم کرده است. غزل های شعرم... تو را می سرایم... با ترنم بارانی تازه.

لب کارون

لب کارون و آغوش پر مهر جنوب...

به انتظار تو نشسته اند

که قدم نهی بر خاک سرخ قلب مردمان چشم انتظار.

ای عزیزتر از جانم...

چه زیباست آن شکوفه لبخندت

و امواج پر مهر نگاهت

چه زیباست آن دم که دستان پر عشقت

دستان خسته و پر اشتیاق مرا می فشارد.

نمیدانی !...

که تمام شکوفه های احساسم گل کرده.

کارون نحیف و خروشان از انتظار...

پیراهن نگاه چروک امواج مهر تو را به تن کرده.

زمین خشکیده ی قلبم...

با بارش مهربانی ات جانی تازه گرفته.

این دل نوشته تقدیم به مامان زهره جونم (خانم حاجیان) که با حضور پر مهرش مهمان خانه ی

دلهای ما شد. و شهرمان را با قدم های مهربانی اش گل باران کرد.

دل نوشته ی باران

باران جمعه 18 فروردین 1391 ساعت 12:21 ب.ظ

نظرات 5 + ارسال نظر

بدون شک... جمعه 25 فروردین 1391 ساعت 01:14 ب.ظ http://saediali1989.blogfa.com

بسیار زیبا بود
موفق باشید

ممنونم علی آقا از محبتتون

مهسیما جمعه 25 فروردین 1391 ساعت 02:29 ب.ظ http://mahsymaa.blogfa.com/

سلام گل قشنگم
خیلی شعر زیبایی بود.

امیدوارم همیشه شاد باشی و قلمت مانا

هر روز گرم تر و قشنگ تر می نویسی.

می بوسمت

سلام مسی جووووووووونم :*
مرسی عزیز دلم از مهربونیت:*
ولی هر چقدر هم بنویسم به زیبایی شعرای قشنگه گلم که نمیرسه.
منم میبوسمت و مرسی که سر میزنی عزیزم:*

سرزمین آفتاب دوشنبه 28 فروردین 1391 ساعت 08:00 ب.ظ http://sarzamin-aftab.blogsky.com

سلام باران عزیز

مدتیه به من سر نزدین

اسم خانوم حاجیان عزیز رو که توی نوشته هات دیدم ذوق کردم که خدایا دارم با یکی از دوستای آبجی زهره م حرف میزنم

وبلاگت بسیار خوش آب و رنگه
قالب خیلی قشنگی براش انتخاب کردی

اگه اجازه بدی نظرمو در مورد نوشته هات هم بنویسم

نوشته هات خیلی قشنگ ، احساسی و جذابن
فقط باید تلاش کنی که از حجم کلمات کم کنی و شدت و محتوای مطلب رو ارتقا بدی
اینجوری
هم مخاطبت خسته نمیشه از خوندن متن های طولانی
هم در کوتاه ترین کلام بیشترین معنا رو به مخاطبت منتقل کردی

بازم بهم سر بزن دوست خوبم
منتظرتم

سلام جناب سرزمین آفتاب
ببخشید مدتی به نت دسترسی نداشتم و سرم شلوغ بود.
بله من دختر مامان زهره هستم و این دل نوشته رو برای ایشون نوشتم چون خیلی برام عزیزه و مامان خوب و مهربونم هستن.
ممنونم نظر لطفتون هست.
ممنونم از نظر و نکته سنجی بسیار به جا و قشنگتون .شما لطف دارین و خوشحالم که دوستانی مثل شما محبت میکنند ُبنده رو قابل میدونند و نظرات ارزشمندشون رو برام میگذارند . بازم ممنونم از شما.
چشم سر میزنم و بلاگ شما رو مرتب دنبال میکنم.
مرسی از لطفتون.

سرزمین آفتاب چهارشنبه 30 فروردین 1391 ساعت 06:08 ب.ظ

سلام
خدای نکرده نمیخواین به وبلاگتون سر بزنین؟

راستی
وبلاگ مثل مغازه می مونه

مشتری سه بار بیاد ببینه چراغ مغازه خاموشه ممکنه بره و دیگه نیاد ! از من گفتن بود !!!