ترنم باران

بوی شعر... بوی نم خاک هوای تو... مستم کرده است. غزل های شعرم... تو را می سرایم... با ترنم بارانی تازه.

ترنم باران

بوی شعر... بوی نم خاک هوای تو... مستم کرده است. غزل های شعرم... تو را می سرایم... با ترنم بارانی تازه.

گل سرخ

  

 

 

 همچو گل سرخی مانی...  

 

 که در قلبم ریشه دوانده 

   

 اما قلب خسته و ترک خورده ام 

  

 همچو تکه چوبی ماند  

 

 که از دوریت ...  

 

فقط ساقه ی عشق را لمس می کند.

  

 می دانم تو نیز از دلتنگیم ... 

   

 برگهایت خشک شده اند   

 

 اما...   

 

هنوز گلبرگهای عشق و وجودت سرخ و زیبا مانده اند. 

   

 ای کاش معجزه ای رخ می داد  

 

 و سرخی محبت و عشق را   

 

 در برگ و ساقه ی وجودت جاری می ساختی  

 

 شاید این چوبک شکسته ی قلبم جانی تازه می گرفت.  

  

  دل نوشته ی باران 

  

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
حبس نفس چهارشنبه 10 اسفند 1390 ساعت 11:09 ق.ظ http://habse-nafas.blogfa.com

جالب بود

مرسی حبس نفس جان شما لطف دارید
ممنون که سر میزنید و میخونید

زهرا چهارشنبه 10 اسفند 1390 ساعت 09:12 ب.ظ

کاش می شد اینا رو تو پلاس شیر کنیم

مرسی گلم از محبتت
البته من این شعر رو برای این عکس که یکی از دوستان ژست گذاشته بودن نوشتم گفتم تو وبلاگ هم بذارم
بازم ممنون که میخونیشون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد