ترنم باران

بوی شعر... بوی نم خاک هوای تو... مستم کرده است. غزل های شعرم... تو را می سرایم... با ترنم بارانی تازه.

ترنم باران

بوی شعر... بوی نم خاک هوای تو... مستم کرده است. غزل های شعرم... تو را می سرایم... با ترنم بارانی تازه.

تاریکی

   

  شب است و تاریک 

  ‫تاریکی گوشه ای از زندگی مرا پر کرده‫ 

  تاریکی و ظلمات‫ از نبودن تو 

  ‫تاریکی و خموشی قلبم‫ 

  تاریکی و سیاهی چشمان منتظرم‫ 

  تاریکی و ظلمات و سکوت سالها‫ چشم به راهی ام‫ 

  که شبها در سکوت و خموشی آن‫ در تنهایی خود می پیچم‫ 

  و تنها به کوچه ی باریک و تاریک تنهایی چشم می دوزم‫ 

  کوچه ای که تنها مونس غم و درد من است‫ 

  و تنها اوست که چشمان خسته و منتظرم را‫ می فهمد 

  گاهی برای‫ دلخوشیم‫ 

  نسیم خنک را از مسیر پیچ در پیچش گذر می دهد 

    نوازش نسیم را برصورت خسته و پر ز غمم‫ می نشاند 

  تا لحظه ای این تاریکی نبودن تو را‫به فراموشی سپارم

  ‫ای کاش روزی رسد‫ 

  که تو بجای نسیم‫ از انتهای کوچه ی تنهاییم‫ قدم نهی‫ 

  و از پشت پنجره انتظار‫ 

  با سنگ ریزه ای از عشق‫ بر شیشه قلبم بکوبی‫ 

  و من با شوق همه جا را روشن‫ ببینم‫ 

   قلب خسته و خموشم‫ همچو روشنایی ماه نور افشانی کند  

  کوچه ی تنهاییم از وجود تو همچو چلچراغ پر از نور بودنت شود.‫ 

  آه که سرنوشت تاریکی را برایم رقم زده است‫ 

  و این بودن، آمدن و روشنایی تو‫ رویایی بیش نیست. 

 

 

    دل نوشته ی باران 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی یکشنبه 6 فروردین 1391 ساعت 08:41 ق.ظ http://mehdi-1360.blogfa.com

سلام باران عزیز
خوشحالم که در زمینه شعر به سرعت در حال پیشرفتی.
شعر تاریکی یکی از روشن ترین شعرات بود. من که خیلی لذت بردم. مخصوصا از اون قسمتش که نوشتی
" از پشت پنجره انتظار‫

با سنگ ریزه ای از عشق‫ بر شیشه قلبم بکوبی‫ "
تعبیر زیبایی بود آفرین .
ادامه بده موفق باشی

سلام آقا مهدی
متشکرم از این همه محبت و انرژی مثبت
خوشحالم که نوشته های نصف و نیمه و مبتدیم دوستان رو خوشحال کرده
چشم سعیمو میکنم بهتر بنویسم استاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد