ترنم باران

بوی شعر... بوی نم خاک هوای تو... مستم کرده است. غزل های شعرم... تو را می سرایم... با ترنم بارانی تازه.

ترنم باران

بوی شعر... بوی نم خاک هوای تو... مستم کرده است. غزل های شعرم... تو را می سرایم... با ترنم بارانی تازه.

باران عشق

  

    

   

    

 

   باران می بارد ...  

 

  عشق خدایی جاری می شود بر سفره زمین 

 

  ماهی می شوم  

 غرق می شوم در بارش عشق خدایی 

  

  از شوق دیدار خدایم می میرانم دل خسته و دلتنگ را 

 

  روح می دمد بر دل خسته و بی عشقم 

 

  زنده می شود قلبم 

 

  با عشق بی کران پروردگار  

 

  خیس می شوم با قطره قطره مهربانی 

 

  دل نوشته ی باران 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سرزمین آفتاب یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 08:34 ب.ظ

توی پست قبلی در مورد استفاده از کلمات معمولی یا خیلی مورد استفاده قرار گرفته حرف زدم
اینجا دقیقا یه نکته مثبت ایجاد کردی
این ترکیب رو دوباره به دقت نگاه کن
همه کلماتش مثل خدا و ماهی و سفره زمین قبلا بارها استفاده شدن
اما اینجا شما یه تصویر جدید باهاشون خلق کردی و نوشتی :

" باران می بارد ...
عشق خدایی جاری می شود بر سفره زمین
ماهی می شوم
غرق می شوم در بارش عشق خدایی "

این تصویر هم جدیده هم کلماتش دیگه به نظر قدیمی نمیان !

خیلی خوب بود
آفرین
موفق باشی

ممنونم جناب سرزمین افتاب از این که نوشته هامو دنبال میکنید و نظرات مفید و به جا رو بهم گوش زد میکنید . خوشحال میشم در این زمینه منو یاری کنید.منتظر نظرات و انتقادات شما هستم. ممنونم که وقت میگذارید و راهنمایی میفرماید.
انشالله بتونم با راهنمایی شما استاد ارجمند پیشرفت کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد