ترنم باران

بوی شعر... بوی نم خاک هوای تو... مستم کرده است. غزل های شعرم... تو را می سرایم... با ترنم بارانی تازه.

ترنم باران

بوی شعر... بوی نم خاک هوای تو... مستم کرده است. غزل های شعرم... تو را می سرایم... با ترنم بارانی تازه.

مشاعره: زخم

     

 

 

  این زخم روی سینه ام  

 

  از کدام نبرد باز مانده؟! 

 

  تو که بسته بودی   

  به تمام زخم هایم   

  خودت را . 

 

   شاعر:کامران رسول زاده 

 

  نوشته شده تو سط  زهره حاجیان(مامان زهره) 

   . 

 

   آری ... 

 

   خود را بر زخم هایت بسته بودم 

 

  زخم قلبت را با عشقم درمان خواهم کرد 

 

  دردت را با خود خواهم برد 

 

  و مرهمی خواهم شد 

 

  بر دل پر از مهرت. 

  

  دل نوشته ی باران

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
زهره حاجیان یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 03:14 ب.ظ http://veshto.blogfa.com

بارانم عزیزم
ممنون از این همه مهربونیت دخترم
خدا می دونه چقدر دوستت دارم و به داشتن تو مغرورم و به خودم می بالم ...
مرسی که شعرهایی که از اقامون سعدی و دوستان دیگه نوشته بودم به اشتراک گذاشتی ....

مرسی مامان مهربونم
همیشه نسبت به من لطف و محبت داشتین مامان گلم
منو شرمنده میکنید
بله با اجازتون شعرهای که شما و دوستان عزیز رو که نوشتین و پست کرده بودین رو تو وبلاگ گذاشتم و جوابشونو که نوشته بودم رو هم گذاشتم .امیدوارم با این کار بتونم ذره ای از محبت و مهربونی شما و دوستان رو بتونم جبران کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد