از ترس اشباح این شب بی سپیده
بگو چگونه نلرزم؟
عزیزترنیم...
حالا برو برای خودت بخواب
و ستاره سوا کن
و چند لحظه بعد
در انتهای نامه
صدای گریه می آید.
قسمتی از شعر رویا زرین
نوشته شده توسط زهره حاجیان(مامان زهره)
.
از ترس اشباح این شب بی سپیده
تن به لرزه می افتد
اما من محکم سیاهی شب را
به سپیدی صبح امید گذران خواهم کرد
دل قرص می شود با احساس حضور تو.
ظلمت مخوف شب
با یاد روی ماه تو روشنایی خواهد گرفت.
دل نوشته ی باران