همچو گل سرخی مانی...
که در قلبم ریشه دوانده
اما قلب خسته و ترک خورده ام
همچو تکه چوبی ماند
که از دوریت ...
فقط ساقه ی عشق را لمس می کند.
می دانم تو نیز از دلتنگیم ...
برگهایت خشک شده اند
اما...
هنوز گلبرگهای عشق و وجودت سرخ و زیبا مانده اند.
ای کاش معجزه ای رخ می داد
و سرخی محبت و عشق را
در برگ و ساقه ی وجودت جاری می ساختی
شاید این چوبک شکسته ی قلبم جانی تازه می گرفت.
دل نوشته ی باران
جالب بود
مرسی حبس نفس جان شما لطف دارید
ممنون که سر میزنید و میخونید
کاش می شد اینا رو تو پلاس شیر کنیم
مرسی گلم از محبتت
البته من این شعر رو برای این عکس که یکی از دوستان ژست گذاشته بودن نوشتم گفتم تو وبلاگ هم بذارم
بازم ممنون که میخونیشون