لب کارون و آغوش پر مهر جنوب...
به انتظار تو نشسته اند
که قدم نهی بر خاک سرخ قلب مردمان چشم انتظار.
ای عزیزتر از جانم...
چه زیباست آن شکوفه لبخندت
و امواج پر مهر نگاهت
چه زیباست آن دم که دستان پر عشقت
دستان خسته و پر اشتیاق مرا می فشارد.
نمیدانی !...
که تمام شکوفه های احساسم گل کرده.
کارون نحیف و خروشان از انتظار...
پیراهن نگاه چروک امواج مهر تو را به تن کرده.
زمین خشکیده ی قلبم...
با بارش مهربانی ات جانی تازه گرفته.
این دل نوشته تقدیم به مامان زهره جونم (خانم حاجیان) که با حضور پر مهرش مهمان خانه ی
دلهای ما شد. و شهرمان را با قدم های مهربانی اش گل باران کرد.
دل نوشته ی باران