تو که نباشی
چشمانم بی قرار می شود
و آشوب می زند دل عاشقم را،
نگاه ملتمسم به راه
چنگ می زند به آمدنت.
تو که آیی !...
گره می زنم نگاه سوخته از نبودنت را
به چشمان پر مهر و عظوفتت.
تمام دوست داشتنم را
پشت پلک های دلبرانه ات جا گذاشته ام
پلک رفتن هم نزن
که تمام می شوم بی نگاه عاشقانه ی تو.
دل نوشته ی باران
وقتی تو نباشی آه روزان همه تکراری
وقتی تو نباشی وای شبها همه یلدایی
سهمم زنبودت چیست ای دلهره ی د یرین
جز لحظه شماری ها جز زجر شکیبایی
فالی زده ام امشب بی تابی " حافظ" را
(( دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی))
سلام
تو که نیستی...
بودنت هم مثل شهاب در آسمان بود، گذرا و نامانا
سلاااااااااااااام داداش طاها
به به کلبه کوچک دل نوشته هامو منور کردین خیلی خوش آمدین. مرسی که سر می زنید .
به به چه شعر قشنگی مرسی .
انشالا آسمان دلت بجای شهاب رهگذر ستاره ی درخشان به خودش بگیره و خوشبخت بشی داداش نویسنده و مهربان
اصلا به دیدنم نیا
دوستت دارم را توی گل های سرخ نگذار
برایم نیار
اصلا به من
به ویلای خنده داری در جنوب
فکر نکن
سردرد نگیر
عصبی نشو
...
سلام دوست عزیز مرسی از شعر قشنگتون . هر چند پر از درد و غم و دلگیری از نامهربانی و دوری و رفتن توش هست اما زیبا و دلنشینه مرسی از حضور مهربانتان.
درود عزیز دل
مثل همیشه دل نوشته هایت عالیست
دوستشان دارم مثل وجود زیبایت
دلتنگتم
دلتنگ آنهمه احساس پاک
سلااااااااااااااااااااام و هزاران درود به شکوفه ی مهربونم


مرسی عزیز دل باران مرسی از این همه مهربونی. گلکم خط خطی های من که به پای شعرهای شکوفهی با احساسم نمی رسه
شکوفه ی نازم بخدا منم دلتنگتم خیلی زیاد دوست دارم ببینمت کاش زودی بیای هماهنگ کنیم یه بار دیگه روی ماهتو ببینم
خیلی دوستت دارم شاعر همشهری دوست داشتنی با احساسم.مواظب دل مهربون و خوشملت باش عزیز دل باران بوس