بوسه می زنم خاکی را
که جای پای عشق تو برآن حک شده است.
.
بی بهانه می بارم
و بوی نم خاک احساس را
بر دلم می پراکنم.
دل نوشته ی باران
هر روز و هر شب می سرایم تو را
تو را که تمام غزل های ناگفته ی منی.
.
می نوازمت با گیتار عشقی
که نوایش تمام دوست داشتن های توست.
دل نوشته ی باران
بوی پیراهن تو آمده
نکند قصد بازگشت داری یوسف من
چشمهایم را نوری نمانده است
مرا بیش از این در انتظار نگذار.
آزاده. م
..................
مدتهاست پیراهن آمدن و ماندنم را
با پیک نسیم فرستاده ام
تو مرا خواهان باش
من با تمام دل و جان می آیم.
بوسه می زنم چشمان مهربانیت را
که هر دم عاشق تر و دیوانه ترم می سازد.
دل نوشته ی باران
عزیزتر از جانم ...
چشمان انتظارم را
به پیراهن آمدنت می دوزم
.
هر شب در پس پرده دلتنگی
برایت غزل عاشقانه سر می دهم
و چشمانم نبودنت را می بارد.
دل نوشته ی باران