در گذرگاه دلتنگی
تمام غصه ی دوری و فراق عزیزم را می گریم،
و زمین حسرتها را
با آرزوهای طول و دراز چنگ می زنم
تا مشتی از داشتن هایش را به دست بگیرم،
حسرت دیدارعزیزم را
آرزوی بودن
و داشتن او
در کنارم
.
و لمس قطرات مهربانیش
بوییدن عطر حضورش
و دیدن گل خنده هایش
.
میدانم!...
میدانم
روزی رسد که یا رب گفتن هایم...
دلتنگی و اشکهای دلتنگیم...
ابر غصه ام را طوفانی می کند
و بارانی می آید از سوی دوست
باران مهربانی
که اشکهای دلتنگیم را
می شوید
و شبنم لبخند را بر لبانم می نشاند
.
شکر می گویم خدایی را
که مهر و صبوری را نشانی گذارد،
و پیغمبر دوستی را
برای آرامش دل ناآرامم فرستاد.
دل نوشته ی باران
تقدیم به داداش عزیزم که خیلی دلتنگشم
سلام
ایشالا به زودی بتونید داداش عزیزتونو ببینید
سلام داداش طاها
مرسی از محبتتون دعاکنید . انشالا
فدای دل مهربونت بشم
انشاله زود برمیگرده غصه نخور
مرسی عزیز دل باران مرسی بانوی مهربانی من
خدا ازت بشنوه و زودی برگرده قربون مهربونیت شکوفه ی بهاری من