ترنم باران

بوی شعر... بوی نم خاک هوای تو... مستم کرده است. غزل های شعرم... تو را می سرایم... با ترنم بارانی تازه.

ترنم باران

بوی شعر... بوی نم خاک هوای تو... مستم کرده است. غزل های شعرم... تو را می سرایم... با ترنم بارانی تازه.

یک شب بارانی


 یک شب بارانی

 پشت پنجره ی انتظار

 خیره به کوچه ی خیس و تاریک آمدنت،

 به لمس قطرات بارانی که

 پیرهن حضورت را خیس میکنند حسادت میکنم...


 به ستاره ی چشمک زن

 که هر شب نگاهت به اوست،


 به ماه که تنها مونس توست.


 ای که تمام عشق را می سازی

 به چه رسم و زمانی تو را خواهم یافت؟...


 چشمان عاشق امیدم

 هر شب کوچه آمدنت را سو سو می زند.


 می دانم که شبی

 از پس کوچه ی دلتنگی می آیی،


 می دانم که شبی

 شانه ات تکیه گه ام خواهد شد،

 آغوشت امن گاهم...


 می دانم که می آیی...


 دل نوشته ی باران

نظرات 3 + ارسال نظر
ترنج بانو شنبه 14 بهمن 1391 ساعت 12:40 ق.ظ http://www.shokofesolimani.blogfa.com

درود بارانم
درود مهربانم
امیدوارم حالت خوب باشد
حسابی دلم برایت تنگ شده
کاش میشد یک سفر به جنوب داشته باشم
کاش کنارم بودی :(

هزارا درود بر شکوفه ی نازم
مرسی مهربونم انشالا شما هم خوب باشین و شاد و موفق و آرام
عزیزم انشالا زودی بیای پیشم نمیدونی چقد دلتنگتم آرزو دارم یک بار دیگه ببینمت و از حرفای قشنگت و اون چهره ناز و مهربونت لذت ببرم
دوست دارم شکوفه ی دلم

مه­سیما یکشنبه 15 بهمن 1391 ساعت 03:33 ب.ظ http://goodsurprise.blogfa.com/

سلام بارانم
چقدر زیبا نوشتی جانم
نوشیدم شعر قشنگت رو
می دانم که می آیی...

سلام مصی جوووووووووووونم دلم برای نگاهای قشنگت به دل نوشته های کوچکم تنگ شده عزیز دل باران

مرررررررررررررررررسی مهربونم وای خیلی خوشحالم که کنارمی گل نازم و با وجود بی مهری من و کم سر زدنام بازم منو خجالت میدی و میای پیشم که عطر مهربونیتو استشمام کنم
دوست دارم مصی قشنگم

سرزمین آفتاب پنج‌شنبه 19 بهمن 1391 ساعت 09:01 ق.ظ http://sarzamin-aftab.blogsky.com

دوباره سلام دوست گرامی
منو ببخشید که دیر دیر میام و بجای تعریف شروع می کنم به اینکه : فلان جاش اینجوریه و بهمان جاش باید چه جوری می شد

اما چون می دونم که هم استعداد خوبی داری هم سواد خوب تر لذا سعی می کنم در حد بضاعتم حرفی بزنم که به دردت بخوره و بجای تعریف و تمجید بی فایده شاید بتونه تجربیات شخصیم رو بهت منتقل کنه


- در مورد " انتظار و آمدن فلان فرد یا... " متن و شعر و مطلب زیاد هست. پس یا باید از این موضوع دور بشیم یا اگه می خوایم بنویسیم باید و باید به شدت از کلیشه ها و آنچه که پیشینیان نوشتند و گفتند فاصله بگیریم
یعنی لزوما باید یه ابتکار خیلی خاص ( یه ذره خاص هم نه ! ) توی کارمون به چشم بخوره

- مورد بعدی اینکه اگه سپید یا نیمایی می نویسیم می تونه به تعاریف شعر نزدیک بشه
اما اگه متن آزاد می نویسیم این ، چندان کمکی به قلممون نمی کنه. پس ترجیحآ اگه به سمت موزون و آهنگین کردن نوشته بریم هم ذهنمون روی وزن و ریتم مهارت بیشتری پیدا می کنه هم از اونجا که ذهن ما ایرانیها از بچگی با اشعار و لالایی های آهنگ دار خو گرفته بهتر به به ذهن و یاد مخاطبین سپرده می شه

فعلا همین اندازه وراجی کافیه

موفق باشی

سلام و درود بر استاد مهربان
خواهش میکنم چه حرفیه شما لطف دارین که وقت و راهنمایی های ارزشمندتون رو در اختیارم میگذارید و ممنونم از این همه مهربانی و لطف.

بله حرف شما کاملا متین و درست و بجاست .متاسفانه مدتی زیادی از نوشتن دور شدم و این متن رو بعد از خیلی نوشتم و نوشته هام غمگین بودن و واقعا احساس شادی نداشتم و امید که ازش بنویسم این دل نوشته رو هم به لطف یک دوست که خواهش کرد نوشتم و باعث شد دوباره شروع کنم. بله درسته من فقط مینویسم و متاسفانه از قواعد و قوانین اصلی شعر بی خبرم و سواد شعری ندارم و تنها از نوشتن لذت میبرم . امیدوارم با کمک و راهنمایی شما و دوستان خوبم بتونم پیشرفت کنم و انگیزه دوباره از نوشتن بگیرم و بر اساس اصول بنویسم . خوشحالم که هستین و نظرات همیشه مفید و خوبتون رو در اختیارم میگذارید.خوشحالم که کسی هست که انتقاد کنه و با دقت نظر همراهی میکنه.
چشم حتما نکات و راهنمایی های مفید و بجاتونو در نظر میگیرم
یک دنیا سپاس از مهربانی شما.
نفرمایید شما گل میفرمایید.
زنده و موید باشین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد