چند نوشته آخرتون رو خوندم، در نوشته آخر تغییر لحن دادید
یک عاشق عصبی!!!
شد خزان گلشن آشنایی
بازم آتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو
وز تو ندیدم جز بد عهدی و بی وفایی
با تو وفا کردم،تا به تنم جان بود
عشق و وفاداری،با تو چه دارد سود
آفت خرمن مهر و وفایی
نو گل گلشن جور و جفایی
از دل سنگت آه
دلم از غم خونین است
روش بختم این است
از جام غم مستم
دشمن می پرستم
تا هستم
تو ومست از می به چمن
چون گل خندان از مستی بر گریه من
با دگران در گلشن نوشی می
من ز فراقت ناله کنم تا کی
تو وچون می لاله کشیدنها
من و جون گل جامه دریدنها
ز رقیبان خواری دیدنها
دلم از غم خون کردی
چه بگویم چون کردی
دردم افزون کردی
برو ای از مهر و وفا عاری
برو ای عاری ز وفاداری
که شکستی چون زلفت عهد مرا
دریغ و درد از عمرم
که در وفایت شد طی
ستم به یاران تا چند
جفا به عاشق تا کی
نمی کنی ای گل یکدم یادم
که همچو اشک از چشمت افتادم
تا کی بی تو بود
از غم خون دل من
آه از دل تو
گرچه ز محنت خوارم کردی
با غم و حسرت یارم کردی
مهر تو دارم باز
بکن ای گل با من
هرچه توانی ناز
هرچه توانی ناز
کز عشقت می سوزم باز
سلام آقا امین مرسی از حضور همیشگی و مهربونیتون
بله خواستم کمی نوشتم متفاوت باشه و این دفعه عاشق رو بصورت عصبی و تهدید اور به تصویر کشیدم . راستش خودمم از این لحن ی طورایی خوشم اومد امیدوارم که ایرادی تو نوشتم نباشه اگه هم باشه خوشحال میشم تذکر بدین و راهنماییم کنید. مرسی دوست خوبم
نفس بکش ...
در این هوای بارانی نفس های عاشقانه بکش و کمی مرا باور کن...
سلام دوست من.
سلاااااااااااااام الهامم چقدر دلتنگتم عزیزم.
به به مثل همیشه زیبا و عالـــــــــــــــــــی نوشتی گلکم
در هوای توست
که نفس های عاشقانه را
در ریه های مشتاقم فرو می دهم
آیا باور داری؟!
باران
مرسی الهامم
چند نوشته آخرتون رو خوندم، در نوشته آخر تغییر لحن دادید
یک عاشق عصبی!!!
شد خزان گلشن آشنایی
بازم آتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو
وز تو ندیدم جز بد عهدی و بی وفایی
با تو وفا کردم،تا به تنم جان بود
عشق و وفاداری،با تو چه دارد سود
آفت خرمن مهر و وفایی
نو گل گلشن جور و جفایی
از دل سنگت آه
دلم از غم خونین است
روش بختم این است
از جام غم مستم
دشمن می پرستم
تا هستم
تو ومست از می به چمن
چون گل خندان از مستی بر گریه من
با دگران در گلشن نوشی می
من ز فراقت ناله کنم تا کی
تو وچون می لاله کشیدنها
من و جون گل جامه دریدنها
ز رقیبان خواری دیدنها
دلم از غم خون کردی
چه بگویم چون کردی
دردم افزون کردی
برو ای از مهر و وفا عاری
برو ای عاری ز وفاداری
که شکستی چون زلفت عهد مرا
دریغ و درد از عمرم
که در وفایت شد طی
ستم به یاران تا چند
جفا به عاشق تا کی
نمی کنی ای گل یکدم یادم
که همچو اشک از چشمت افتادم
تا کی بی تو بود
از غم خون دل من
آه از دل تو
گرچه ز محنت خوارم کردی
با غم و حسرت یارم کردی
مهر تو دارم باز
بکن ای گل با من
هرچه توانی ناز
هرچه توانی ناز
کز عشقت می سوزم باز
سلام آقا امین
مرسی از حضور همیشگی و مهربونیتون
بله خواستم کمی نوشتم متفاوت باشه و این دفعه عاشق رو بصورت عصبی و تهدید اور به تصویر کشیدم . راستش خودمم از این لحن ی طورایی خوشم اومد امیدوارم که ایرادی تو نوشتم نباشه اگه هم باشه خوشحال میشم تذکر بدین و راهنماییم کنید. مرسی دوست خوبم
یادمان باشد
شاید شبی
آنچنان آرام گرفتیم
که دیداره صبح فردا ممکن نشد؛
پس به امید فرداها
"محبتهایمان" را ذخیره نکنیم
سلام
شهادت امام حسین را خدمت شما تسلیت عرض می کنم
سلام عزیزکم مرسی به شما هم تسلیت میگم.
امیدوارم همیشه به شادی و آرامش کنارمون باشی مهربونم